بازگشت سید!
آذر ماجدی

بالاخره پس از کلی استخاره، ناز و قميش و اطوار خاتمی اعلام کرد که کاندید ریاست جمهوری است. مدتها بود که شایعه کاندیداتوری خاتمی بر سر زبانها بود. بازماندگان جنبش دو خرداد با التماس و درخواست به حضور ایشان مشرف می شدند. اما خاتمی پاسخ قطعی نمی داد. دو دلیل برای این کار وجود دارد. 1-. قیمت خود را بالا ببرد. 2- میخواست از "رهبر" اجازه بگیرد.

بازار گرمی به سبک سید
خاتمی دو دوره رئیس جمهور اسلامی بود. دو سال پس از درآمدنش از صندوق، بحث "عبور از خاتمی" بر سر زبان ها افتاد. بخشی از جنبش دو خرداد بسرعت از او عبور کرد. در پایان دوره ریاست جمهوری، در دانشگاه استیضاح و استهزاء شد. دانشجویان را تهدید کرد و "انقلاب فرهنگی" و کشتار دانشجویان چپ و کمونیست را یادآوری کرد. نه تنها آن مردمی که در هراس از ناطق نوری و بعنوان "نه" به او، رای به خاتمی دادند، بلکه فعالین دو خردادی نیز توهم شان ریخته شد. همه فهمیدند که "از این سید آبی گرم نمی شود!" خاتمی با سرخوردگی و خشم بسیار روانه شد.

خاتمی این واقعیت را از یاد نبرده است. باید برای خود بازار گرمی کند. باید شور و هیجانی بیافریند. مساله اینجاست که حتی دو تا وعده دلفریب هم نمی تواند بدهد. گفته است کلی کار باید کرد تا شرایط به چهار سال پیش برگردد. یعنی از همین ابتدا آب پاکی را روی دست همه ریخته است. لذا تنها راه بازار گرمی، عشوه و ادا پیشا کاندیداتوری است.

واقعیت این است که خاتمی 12 سال پیش نیز هیچ وعده ای نداد. فقط ژستش را درست کرد. عمامه اش را کج گذاشت. عبایش را با مد روز مطابقت داد و لبخند ملیح زد. همین دل دو خردادی های مفلوک را برد. این آخوند تر تمیز و "مدرن" را بعنوان کالای جدید اسلامی به مردم ایران و به دنیا فروختند. این بار اما شرایط متفاوت است.

در 1376 نسل جوان پر از شور و شوق برای تغییر و متوهم بود. به این اعتبار به خاتمی شانسی دادند. جامعه ایران، امروز، ذره ای امید به تغییر رژیم از درون ندارد. خاتمی را آزمایش کرده است. لذا حتی اگر خاتمی بار دیگر از صندوق بیرون بیاید، درون جامعه ذره ای توهم به این سید وجود نخواهد داشت. حتی تمام دو خردادی ها نیز مطمئن نیستند که با این سید چه کنند. روانشناسی پراگماتیستی مردم، یعنی انتخاب میان بد و بدتر، احتمالا بخشی را به پای صندوق ها خواهد برد. اما خاتمی نمی تواند بر "صبر و متانت" مردم حسابی باز کند. اعتراضات با حدت بیشتری ادامه خواهد یافت. کسی برای این سید تره خورد نمی کند.

سوال اینجاست، پس چرا از او برای کاندیداتوری درخواست کرده اند. به این خاطر که میدانند نظام به هیچکس دیگر اجازه شرکت نخواهد داد. تنها شانس دو خردادی ها برای خلاصی از احمدی نژاد خاتمی است. امیدشان اینست که در صورت انتخاب خاتمی دست شان برای انجام برخی کارها کمی بازتر میشود. اینهمه قیل و قال برای همین کورسو است.

"رخصت رهبر"
خاتمی اعلام کرده بود که بدون توافق نظام کاندید نخواهد شد. بنظر میرسد که بالاخره "رهبر" اجازه داده است که خاتمی کاندید شود. هر چند که شرایط بسیار تغییر کرده است، اما هنوز نظام به یک سوپاپ اطمینان و به بازی میان دو بال رژیم نیاز دارد. اکنون صرفا و مطلقا بر سرکوب اتکاء می کند. این وضعیت ادامه دار نمیتواند باشد. از این رو ممکن است به فاکتور خاتمی اجازه ورود بدهند. ولی باید توجه داشت که درست است با کاندیداتوری وی موافقت شده است، اما  بهیچوجه معلوم نیست که مجددا رئيس جمهور شود.

همین کاندید شدن خاتمی برایشان وقت میخرد. آنگاه با ارزیابی از شرایط تصمیم قطعی شان را خواهند گرفت. کاندیداتوری خاتمی ضمنا چراغ سبزی به غرب و آمریکا است. ریاست جمهوری اوباما و پیشنهاد مذاکره از جانب او شرایط را تغییر داده است. رژیم امکان مذاکره را نه تنها نفی نکرده، بلکه احمدی نژاد به آن روی خوش نشان داده است. در این شرایط متحول وجود خاتمی اوضاع را برای رژیم مساعد تر میکند.

هنوز روشن نیست که خاتمی از صندوق بیرون خواهد آمد یا نه. مساله اینجاست که فقط مردم خاتمی را نیازموده اند، نظام نیز او را آزموده است. خاتمی نه قولی برای اصلاحات به مردم داد و نه اصلاحی را به نفع مردم به اجراء گذاشت، اما همان فضای "اصلاحات" برای نظام خطرناک شده بود. رژیم تحمل اعتراضات جنبش های اجتماعی را نداشت. بنابراین باید بسنجند که کدام برای نظام انتخاب مطمئن تری است. اوضاع را تا زمان مضحکه انتخابات خواهند سنجید و تصمیم نهایی را بعدا خواهند گرفت. اما قاعدتا قول هایی به خاتمی داده اند که او به کاندیداتوری رضایت داده است. کاندید شدن خاتمی یک قدم دیگر در حفظ و دفاع از نظام است. این بار همه با دست های باز بازی میکنند.

دستیابی به کوچکترین اصلاحات به نفع مردم نیز در گرو سرنگونی این رژیم سیاه و جنایتکار است. این را همه میدانند. باید آلترناتیو قدرت گیری کمونیسم کارگری را با تمام قوا بسازیم. طبقه کارگر باید متشکل و منسجم و متحد در جلوی صف مبارزات مردم ظاهر شود. سرنگونی رژیم توسط یک انقلاب کارگری تنها تضمین سعادت و ساختن یک دنیای آزاد و برابر است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای چنین دنیایی مبارزه میکند.*